
منیر احمد بارش
«بیشادیان»، دومین مجموعهی شعری احسان بدخشانی، شاعر خوشدرخشیدهی زبان پارسیدری بهتازگی از سوی یکی از مؤسسات فرهنگی ایران منتشر شده است. گزینهی ابر موفرفری، پیش از این اقبال چاپ یافته بود که با بدرقهی رنگینکمانی و دلآیند مخاطبهایش مواجه شد. نفسِ این چاپها، جدای از هر تحلیل درونی دربارهی شمار شعرها، ساختار، یا ملحقات احتمالی، خود اتفاقیست شادباشبرانگیز و سزاوارِ تحسین.
مجموعههاییکه تمام از شعرهایش از طریق فضاهای مجازی نشر میشد و برای بسیاری از ما، خواندن آنها جزئی از حافظهی روزمره شده است و پارهها و بیتهای در حافظهی هر مخاطب، (منظورم مخاطبهای نسبتاً جدی) نقش بسته است.
در این گزینهی تازه، زبانِ شعریِ احسان بدخشانی بهگونهای ستایشبرانگیز، و از درون دگرگون شده و با وقار و شکوهی مثالزدنی از دلِ زبان کلاسیک، به سوی فضاهای بالنده و تازه مسیر معنادار را میپیماید.
زبان شعری او، با پشتوانهی آگاهیهای پیرامونی و ادبیات و شعر پیشینیان شکل تازهتری گرفته و در مسیر پختهگی و پویایی گامهای استوارتر میگذار، تجربهی او، تجربهای تازه است از آنچه شعر میتواند در تقاطعِ تمدنها، هویتها و تجربههای زیستهی مشترک خلق کند. در جهان امروز که بحرانِ معنا و مصرفزدگیِ زبان در بسیاری از قلمروهای شعری دیده میشود، این زبان تازه و مغرور، پیامی است دربارهی پایایی ادبیات و سهم شعر در تداوم آن.
احسان بدخشانی، با آنکه هنوز در ابتدای راه حرفهای قرار دارد و نیمدهه بیشتر از تجربهی رسمی او نمیگذرد، کارهای کرده است که تنها یک شاعر تأثیرگذار میتواند انجام دهد.
او فضا و زبان شعر را در حوزههای که حضور دارد، کاملاً متحول نکرده، اما در همان حدی که میتوان حضور شاعرانه را حس کرد، رد پایش را در تحول و تازگیها در ازدحام جمعیت شاعر، بیواسطه پیدا میکنیم. صدای او در میان صداهای تکراری گم نمیشود. او در میان آشوبِ صداهای تکراری، طنین خاص خودش را دارد؛ متمایز و عمیق. شعرهایش پر از جلوههای تازه و مفاهیم غیر انتزاعی بوده که کشش بیواسطه را در دل مخاطبهایش ایجاد میکند.
زبان شعری، در کارهای احسان بدخشانی، عنصریست تعیینکنندهتر از دیگر مؤلفهها؛ زبانی که گاهی آهسته و پیوسته و گاه معترض و آتشناک، جهان درونی شاعر را به تجربهی خواننده بدل میکند. این زبان، با شناسایی دقیق عناصر جانانهی شعر، توانسته است جلوههایی از تازگی و درخشش را به مخاطبانی از هر طیف و قشر پیشکش کند. این، چیزی فراتر از صنعت یا مهارت زبانیست؛ که حاصلِ آگاهی عمیق شاعر از شعر خوب و شناخت و تسلط آن بر ادبیات فارسی را بازتاب میدهد.
در دنیایی که بسیاری از شاعران، یا در دام تقلید میافتند یا با استقبال انبوه از مخاطبان در اسارت توهم گیر میمانند، احسان بدخشانی راه میانهای را یافته که میتواند مخاطبهای بیشماری را شکار کند. زبان او، بیآنکه از اصالت تهی شود، حامل دغدغههای امروز و فرداست. شاید هنوز برای سخن گفتن و پیشداروی در مورد جایگاه و جلال این شاعر خوشکار و پرکار زود باشد، اما نه قابل انکار و اغماض. گامهایش، بهوضوح، نشان میدهند که با بالندگی و قابلیت درخور وصف در مسیر تاریخ ایستاده و فردای تابناک را سیگنال میدهد.
انتشار «بیشادیان» در ایران، علاوه بر اینکه نشاندهندهی توجه جریانهای فرهنگی به صدای شاعران افغانستان است، بیانگر این واقعیت نیز هست که زبان شعر، مرز نمیشناسد؛ و آنجا که زبان زنده است، شعر نیز پوینده و پاینده است. در چنین وضعی، احسان بدخشانی حاملی است که بار زبان را با سرافرازی به دوش میکشد.
اکنون که این مجموعه بهچاپ رسیده، فرصت آن است که سهم خویش را در قبال بدرقه و پذیرایی آن ادا کنیم. تابان چنین بادا!
توسط: zhakfar - 2025-06-13 05:27:49